کیاناکیانا، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

کیانا دختر گل مامان

افطاری اداره البته کمی با تاخیر

  هفته پیش دوشنبه بود که افطاری مهمان اداره بودیم من و کیانا به اتفاق آجی هدا (دختر خاله مامان) رفتیم این اولین سالی بود که در این مهمانی شرکت میکردم خیلی ها بودن علی جون خوشتپ هم بود فقط عزیز خاله نمیدونم چرا اینقده از کیانا جان خجالت میکشید خلاصه جاتون خالی خوش گذشت            ...
1 شهريور 1390

کامپیوتر و کیانا

دختر خوشکلم خیلی به کامپیوتر علاقه داره کیانا جان دوست داره فقط بشینه و توپولوها بازی کنه یا اینکه رنگ آمیزی کنه  هر چند واسش محدودیت گذاشتم ولی خداییش تو این زمینه خیلی استعداد داره البته قربونش برم در همه موارد استعدادش بالاست خوب حالا بگین ماشاءالله مامان قربونت بره نفسم       این هم عکس توپولوها    ...
1 شهريور 1390

کارتونهای مورد علاقه کیانا

کیانای عزیزم هم مثل مامانش به کارتونهای قدیمی خیلی علاقه داره خونه مادر هم یکی از این کارتون هاست یه شعر قشنگ هم توی یکی از قسمتهای این کارتون هست که کیانا جونم یادش گرفته  و خیلی دوستش داره :     به به عجب هوایی چه آفتاب زیبایی بارون باریده نم نم رو برگ نشسته شبنم بوی خوش سبزه ها پیچیده تو صحرا بارون دشتو سیراب کرد خورشید خانوم آفتاب کرد حالا یه رنگین کمون نشسته تو آسمون بنفش و سرخ و آبی زرد و سبز و سرخابی یه کارتون دیگه هم هست که جیگرطلای من خیلی اونو دوست داره اگه گفتین اسمش چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آفرین بارباپا   &nbs...
1 شهريور 1390

زیباییهای کودکی تو

قشنگ مامان الان داشتم خاطرات تو رو ورق میزدم قشنگ نازنینم چقدر داشتن تو قشنگه تو بهترین هدیه خدا به من هستی گل نازم تو ٧ ماهت بود که دندون دراوردی و اصلا مامانت رو اذیت نکردی الهی من قربون اون خنده و دندونای نازت بشم       عزیزکم اینقده که راحت دندون دراوردی در عوضش خیلی دیر راه رفتی  تو در ١٥ ماهگی پاهای خوشکلت رو از روی زمین برداشتی و راه رفتی نمیدونی چقدر خوشحال بودم     شعر مورد علاقه ات هم این بود قشنگم :   عروسک طلایی پاشو بیا رو قالی دست کوچیکت ببینم پا کوچیکت ببینم از صبح تا حالا چه کردی بابارو بیدار نکردی آفتاب زده پشت کوه ک...
1 شهريور 1390
1